ستایشستایش، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات ستایش

24/7/92

سلام خوشگل مامان. عید قربانت مبارک.ان شاءاله همه زندگیت برات عید باشه. خانون طلا امروز صبح با هم به حمام رفته بودیم و به این نکته رسیدم که شما به بستن آب میگی خاموش کردن و میگی آب رو خاموش کن.عزیزم دوشنبه پیش از مهد کودک قرار بود شما رو به تئاتر الاغ نادان ببرند ولی شما میگی که الاغ نادان نیومد. من موندم که بالاخره به تئاتر بردند یانه. حالا شنبه میخوام از مربیت(خاله مرجان)بپرس. نکته دیگر هم این است که مهدتون کلاس زبان گذاشته و من هم موندم که ثبت نامت بکنم یانه. آخه از خستگیت میترسم.
24 مهر 1392

17/7/92

سلام عسل.الان که دارم این مطلب رو می نویسم،شما داری از سرو کول من بالا میری  من میترسم که بیفتی. هی هم از من می پرسی داری چی می نویسی؟و در مورد عکسهای دور مطلب میپرسی.عزیزم امروز که از مهدکودک اومدیم ،شما اصرار کردی که صندل هایی رو که برای تولد ت خریده بودم و پاشنه بلند بود رو بهت بدم. و از وقتی که اون رو پوشیدی ،دیگه از پات درنیاوردی. میترسم که شب هم با اونها بخوابی. آخه شما کفشهای پاشنه بلند خیلی دوست داری. قربون دختر قرتیم برم.
17 مهر 1392

14/7/92

سلام خوشگلم. دیروز شعر دوش درحلقه ما رو با هم تموم کردیم و حالا شعر عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه پرست رو شروع کردیم. بماند که شما بعضی وقتها همکاری نمی کنی و یا لجبازی میکنی  و نمی خونی ولی من به هر ترفندی شده شعر رو به گوش شما می رسونم. مثلا برای تلویزیون یا کمد بلند بلند میخونم تا شما بشنوی و آخر هم شما شروع به همکاری میکنی.
14 مهر 1392

10/7/92

سلام خانوم گلی . این روزها خیلی استرس دارم. آخه ساعت کاریمون زیا د شده و به خاطر این شما صبح ها شما اولین کسی هستی که وارد مهد میشی و بعد ازظهر ها هم آخرین نفری هستی که خارج میشی. به خاطر همین من خیلی عذاب وجدان دارم. از طرفی هم بابا همش درگیر مریضی و کارهای بابابزرگه و خیلی فکرش مشغوله . من هم یک سری برنامه های فیزیوتراپی دارم و به خاطر همین هر روز از اداره مرخصی میگیرم و کلا خیلی برنامه هام قاطی شده.
10 مهر 1392

2/6/92

سلام عسلکم. دیروز رفتی یک کلاس بالاتر و مربیت عوض شد. یعنی از کلاس خاله سیما به کلاس خاله مرجان اومدی. یعنی یک سال بزرگتر شدی. من هم خوشحالم هم ناراحت.ان شاءاله که روز بروز بزرگ و بزرگتر شوی و خوشبخت و سعادتمند به زندگیت ادامه بدی. وموفق و پیروز باشی.
2 مهر 1392
1